یکی دیگر از موضوعاتی که با خواندن وندیداد خواننده را بفکر و تعجب وا می دارد مراسم و یا مجازاتهایی است که در ان فرد بهدین بایستی بکفار? گناه خود تعداد زیادی از حیواناتی خاص و انگره مینو افریده [ی پنداشته شده] را بکشد. با خواندن این قوانین شاید بنظر برسد که چنین قوانین و رسم و رسوماتی اصولا یک مشت رسم و رسوم صرفا اساطیری است که در تاریخ ایران باستان هیچ جایگاهی نداشته است و یا حتی فراتر از اینها مربوط به پیش از دوره ی تاریخی ایران است و جایگاهی جز در قصه ها نداشته است! این پندار گاه با تبلیغات برخی شیادان بروی نااگاهان تاثیر بسزایی میگذارد تا انجاکه اینان به نتیجه ی اخیر می رسند و درهمین راستا پارا فراتر نهاده و نتنها چنین قوانینی بلکه کل وندیداد بعنوان یکی از نسکهای اوستای ساسانی و قانون ضد دیو زرتشتی را چنین می پندارند و ازانجا که در این تبلیغات وطن دوستی مساوی با باستانگرایی [بتعبیر بهتر باستانپرستی] و باستانگرایی نیز مساوی با مغ پرستی و اخوند پرستی و اخوند پرستی را مساوی با کلام زرتشت قرار میگیرد بدین معنی که از این منظر هرچیزی که مربوط به باستانست از گاتهای زرتشت تا اوستای مغان و از کوروش بزرگ تا یزدگرد سوم در یک جایگاه قرار گرفته و همگی به یک اندازه مقدس شمرده میشود تا انجاکه هر نقد و نظری بر علیه هریک مطرود و مذموم خواهد بود ، درواقع هر نظر و رای و رویکردی مخالف با این جریان وطن فروشی ، ترک و تازی زادگی و زدگی نامیده میشود!
***
بطور کلی خُرَفستَرُ Khrawstar در اوستا بمعنی زیانکاران و بدکاران آمده است . گاهی اوقات بمعنای انسانهای بی ایمان و مردم بد تعبیر شده است، در گاثاها و یشتها به معنی مردم زیانکار و بد و شریر و راهزن و چادرنشینان و بیابان گردان در برابر کشاورزانی که اسکان یافته اند به کار رفته است. بنگرید به یسنا 5/28+ 5/34 +9/34 ؛ در اغلب موارد به ویژه در وندیداد این واژه بمعنی جانوران زیانکار و اهریمنی کاربرد دارد تعبیر و مفهوم این جانوران بسیار گسترده است و شامل : مار ، مور ، وزغ ، موش ، ملخ ، مگس ، زنبور ، عنکبوت ، کرم ، سوسک، پشه ، بید ، شپش ، گرگ ، لاکپشت و ... است . ? وندیداد2/763
برای مثال یکی از مجازاتهایی که برای کشتن اسب ابی در نظر گرفته شده است عبارتست از :
فرگرد14بند 5: او باید ده هزار مار که روی شکم می خزد بهلاکت رساند، ده هزار از مارهای سگ صورت کَهرپورا بکشد، ده هزار از لاک پشت ها بکشد ، ده هزار وزغ دَم زننده بکشد[+وندیداد دارمستتر: ده هزار وزغ ابی بکشد] ، ده هزار مورچه های دانه کش را بکشد، ده هزار از مورهای گزنده یگوچک بد [زیانکار] بکشد.*
بند6 : ده هزار از پَزدوهایِ سرگین گردان را بکشد، ده هزار از مگس هایِ نفرت انگیز بکشد، ده هزار سوراخ های ناپاک جانوران زیانکار را از این زمین بکند..
*هاشم رضی در یاددشت این جمله مینویسد : به ویژه در این بیت که اعراضی به فریضه و رسم موبدان و مزدا پرستان است : میازار موری که دانه کش است** که جان دارد و جان شیرین خوش است.
یکی از مجازات زن حائض نیز کشتن خرفستزان ذکر شده است طبق فرگرد 16بند12 بایستی مور دانه کش را که در تابستان دوسد ؛ یا از هرکدام دیگر از خرفستران آنگر- مینو [آفریده] بکشد که در زمستان [باشد] همچنین از مجازاتهای این زن موارد گفته شده در فرگرد14/5 در فرگرد 18بند73 مترتب است.
بدین ترتیب میبنیم که ایین مزدیسنی در برهم زدن اکوسیستم و نظم طبیعی و حتی از میان بردن نسل حیوانات چه نقشی داشته است.
وندیداد جلد 2 صفحه ی 763 یادداشت17 (خلاصه شده ):
یکی از وظایف عمده ی موبدان و پیشوایا دینی کشتن این جانوران و حشرات موذی بوده است . اینان همانگونه که برای کفاره گناه گناهکاران و اجرای حد شرعی ، هموراه دو نوع تازیانه یا شلاق با خود حمل می کردند تا گناهکاران را شلاق بزنند، خرفسترکش یا مارغن(=مارگن، مارکٌش) نیز هموراه داشتند و بدان مار و جانوران موذی را میکشتند اینان لازم بود تا طرز درست بکار بردن خرفسترغن (فرگرد8/14و2/18)را بدانند و در کاربرد آن مهارت داشته باشند. در ونیداد و به وِزه منابع دینی پهلوی ، ملاحظه می کنیم که کفار? برخی گناهان، کشتن هزارها مورچه ، وزغ ، کرم مدفوع، پشه و...است (فرگرد18/73و14/5 و...) کثافت و پخش کردن پلیدی ، موجب پیدایش خرفستران میشود (فرگرد 17/2،3) و چنانکه اشاره شد، موحش ترین خرفستران مگس است (یادداشت9) که اهریمن خود به هیات مگس حمله کرده و به ریخت و شکل وزغ است. اشاره شد که در یشت بیستم ، یعنی ونَنت یشت، بند یکم امده است: ستاره مزدا آفریده ، پاک و سرور راستی وَنَنتِ نیرومند و درمان بخش را می ستاییم از برای مقابله کردن با خرفستران اهریمتی که زشت و پلید هستند . امشاسپند اردی بهشت ، از دشمنان سرسخت دیو خشم (اَئشمَ aesma) است که این دیو با خرفستران نسبت دارد. نیز از میان بردارند? بیماری ، مرگ ، جادو و جادوگری و حشرات موذی و خرفستران آگاه می شویم.
....در «گزیده های زات سپرم » نیز این روایت هست چون گاو نخست آفریده به مرد ، اورمزد خواب را به پیکر مردی پانزده ساله و زیبا ، برکیومرث که بلند بالا چون زرتشت و روشن به سان خورشید بود عارض کرد. خواب به طول زمانی که یک «یتااهو وئیریو» تلاوت شود ، به کیومرث مستولی شد . چون کیومرث از خواب برخاست ، جهان را دید چون شب تاریک . در همه زمین مار و کژدم ، وزغ و انواع بسیار خرفستران...فروان شد که جایی نماند که در تصرف شان نباشد، مهر اباختری(=خورشید تاریک) و ماه اباختری (=ماه تیره) و پنج اباختران یا سیارات یا جهره گانی چون اژدها در فضا به تاختن اند بودند.(زات سپرم، بخش 2، بندهای 10-11)
چون اهریمن چنین در آفرینش اورمزد شرنگ آفرید و هم? روشنی ها ، بهی ها، سود ها و نیکی ها را تباه و تیره ساخت اورمزد به مقابله برخاست. تیشتر Tistar باد را به یاری خواست و با وهومن Vohuman و برزآبان ناف(ایزد نگهبان آبها) و اَردای گاو پیکر، اسب پیکر و به هرپیکری ده شب و روز پرواز کرد و برای نابودی خرفستران ، باران فرو بارید ، هر قطره به انداز? تشتی بزرگ. همه خرفستران نابود شدند ، جز اندکی که در شکافهای زمین پنهان شدند(زات سپرم، بخش 3بندها8-9)
چنانکه گذشت خرفستران اهریمن آفریده و برای زیان وارد کردن و تباهی آفرینش نیک اورمزد پیدایی یافتند. اما اورمزد با یاری ایزدان با این استیلای مرگ آور و تباهی زا یورش برده و عوارض آن تازش را از میان برد، که مقداری باقی مانده و برخی خرفستران در شکاف ها پنهان شدند و خرفستران بعدی از انان هستند ، به همین جهت بر بهدینان لازم اشت که مارغن (=مار+ غن = چوب ، چوبدستی) یعنی چوب و عصای مارکش داشته باشند و بنابر توضیح بندهش(اساطیر، ص130) مارغن چوبی است و چرمی بر سرآن آراسته است و پیداست که هر بهدینی یکی غَن (=جوب ،عصا) باید داشتن که خرفستران گناهکار را بدان زند و کُشد تا کرفه مند تر (ثواب کاراتر) شود. ...
در«شایست ناشایست» بخش 8 بند 9 مطالب دربار? احکام کشتن خرفستران نقل است که در «سد در –در43» نیز وارد می باشد « این تخشش (=کوشش) باید کردن به کشتن خرفستران و حشرات زمین چه در دین کرفه عظیم نهاده است. خاصه این پنج چیز است: یکی وزغ که در آب باشد، دوم مار و کژدم . سیوم مرجس(مگس) بکشد چندانی کرفه بود که کسی ده روز باژ می خواند . در دام اهریم هیچ چیز زیانکارتر از این نیست ، چه اگر در هوا بر میزد پشه شود و اگر در خاک میزد (=شاشد) کرم ظود، و اگر در اب میزد زرد شود و اگر در گوشت کفتار میزد مار شود و اگر در سرگین میزد خزندگان شود . هرکه مورچ? دانه کش بکشد چندانی کرفه بود که کسی هورمزد یشتی بخواند و هرکه خراستر بسیار کشدچندان کرفه بود که چهار شیر بکشته باشند. پس برهمه فریزوان(=واجب) است به خراستر کشتن جهد کردن»
در «سد دربندهش، در23» احکامی دیگر دربار? خرفسترکشتن آمده است که هم میتوان وصیت کرد به نیابت کنند و کسی را مزدور گرفت برای این کار. برای گناهانی که بهدینان مرتکب می شدند، نسبت به درج? گناه لازم بود مطابق احمام شرع و وچر(=فتوا) موبدان، گناهکاران از خرفستران ، بسیاری بکشند. در فرگرد سیزدهم وندیداد ، و در شایست ناشایست این احکام هست. در فرگرد 17/3 نیز چنین احکامی دربار? زن دشتان (زن حایض) نقل است. روایت سد در بندهش چنین است :
«خرفستر کشتن اندر دین کرفه بزرگ گفته است و اگر چه خٌرد خرفستری بکشند، به مینوان پاداشی بزرگ باشد. و اگر ماری بکشند و اوستا که انرا هست بخوانند چنان باشد که کسی یک ماه دو هیربد رابه خانه بَرَد و یزشن از جهت او می کند، چند کرفه. اگر موش را بکشند پنجاه تنافور کرفه بود. اگر موری دانه کش بکشند چنان بود شیر ویشته (=شیر بیشه) بکشته بود یا کوری روشن کرده بود. و اگر کوزه ای که ان را تازی مور خوانند بکشند چندان کرفه بود که مبتلایی درست کرده بود. اگر شیری یا گرگی یا پلنگی مانند این ددی بکشند چندان گناه که او خواست کردن و بعد از ان نکند و هم کرف? آن کسی را باشد که از آن ددان یکی بکشند هم شاید. اگر کسی را بفرماید که از بهر من چندین خرفستر بکشند هم چنین باشد که بدست خویش کشته باشد و از آن کنار خرفستر بکشند تنافوری کرفه باشد.»
چنانکه اشاره شد در فرگرد 13/1-5 در مورد تاوان گناه ، هزار و سدها خرفستر باید کشت. در فرگرد 17/3 اگر زن دشتانی ، احکام دوران دشتان یا حیض را بشکند لازم است برای جبران گناه خرفستران بسیاری بکشد که در زمستان و تابستان ، از لحاظ شمار تفاوت می کند که در شایست ناشایست3/21 نیز آمده است.
[درمورد جنبه های اساطیری متون مفصلی وجود دارد از جمله] بندهش ، بخش 19بند31 که خرفستران را اهریمن پدید اورد و چارپایان سودمند و پرندگان و ماهیان را هرمزد افرید . [و درگیری مزدا و اهریمن و افریده های هردو که از نقل ان صرف نظر می شود.- همچنین در شایست ناشایست بخش 20 بند18. از جنبه های اساطیری میتوان به ارداویرافنامه فرگرد60 رجوع کرد + رساله مینوی خرد بخش 4بند8و... خلاصه در کتب بجا مانده سخن از ثواب بسیار کشتن این خرفستران رفته است از اینرو برای تقدیس و ارزش و اعتبار ان اساطیر بسیار ساخته شده است]
مورخان و نویسندگان باستان نیز در این زمینه مطالبی نوشته اند. هرودوت جایی که از مراسم ویژ? مغان یاد کرده ، آورده است که :
« بنابر رسم و شعار طبق? روحانی در مصر (و هند) هیچ حیوانی را مگر به قصد نذر و قربانی نمی کشند، اما مغان غیر از سگ و آدم ، حیوانات دیگر را نه فقط به دست خود می کُشند بلکه در کار کُشتن خزندگان ، مورچه، مار و پرندگان از هر قبیل بدون تفاوت پافشاری دارند و بر یکدیگر سبقت می گیرند و وانمود میکنند که آن رسمی قدیم است» تواریخ هردودت ،کتاب اول76-77ترجمه وحید مازندرانی+ تاریخ مطالعات دین های ایرانی تالیف هاشم رضیص16 .:
آگاسیس می گوید یکی از جشن های بزرگ ایرانیان ، جشنی است که در آن روز مردم جانوران موذی و خزندگان زیان آور را می کشند و کشه ها را نزد مغان می آورند . هرکسی که بیشترین از این جانوران را بکشد ، بیشتر ثواب کرده است و نشان? تدین او محسوب می شود که بدین کار اهورمزد را تقویت و اهریمن را تضعیف کرده اند.
استاد پورداوود به نقل از جمشید سروشیان نقل کرده است :
«دربار? جشنی که از برای کشتن جانوران زیان دار به جای می آوردند از چند تن سال خوردگان و دستوران زرتشتی کرمان جویا شدم. بیشتر آنان این جشن را تا پنجاه شصت سال پیش ازاین (تاریخ نوشتن سال1326است) به یاد دارند و چنین گفتند که در آغاز تابستان ، درروز معینی که اکنون به یادشان نیست ، زنان و مردان و بیشتر خاندان و دستوران و موبدان جام? سفید دربرکرده و یک چوب دستی سرسیخ آهنی [=مارگن] گرفته ، در شهر و بیرون شهر به خرفستر کشتن می پرداختند و ان هم را در جاهای مخصوصی رویهم ریخته ، داروهایی برای از میان بردن و پوسانیدن آن ها بکار می بردند. هم چنین در هرجا که جانوری می کشتند یک قسم روغن گیاهی ، امیخته با روغن کرچک و کتیرا دود می کردند و سیر و سداب و سرکه هم به کار می بردند. مادر بزرگ خودم نام این جشن را بیاد دارد که «جشن خَرَستَر» می گفتند. امروزه از این جشن اثری نیست» پورداوود ، خرده اوستا ص195ُ ، این ادرسی است که هاشم رضی داده است! نگارنده این دفتر با خواندن تمامی خرده اوستای پورداود موجود دربازار نشردنیای کتاب چیزی شبیه به اشارات فوق از استاد پورداود ندیده است شاید هاشم رضی یکی دیگر از اثار پورداود را مدنظر داشته که اشتباها خرده اوستا ذکر شده است
این رسم بسیار کهن بوده است ، چون در کتاب « آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی ، نقل کرده است که در روز پنجم اسفندماه ، زرتشتیان مراسمی انجام داده و طلسم هایی ساخته از برای دفع جانوران زیانکار.
به نقل از کتاب (گاه شماری و جشن های ایران باستان ، تالیف هاشم رضی ، ص426) مطالبی نقل می شود :
« اما این ، روز شعایر و رسومی نیز انجام م ی دادند که در فرهنگ و کتابها تحت عنوان«رقع? کژدم،کتبة الرقاع و کتب رقاع العقارب» ضبط شده است. این مراسم به ویژه در سرزمین ها و نقاطی باید بیشتر رواج داشته که عقرب یا کژدم زیاد بوده است ، هرچند طلسم ها و دفع گزندها فقط برای عقرب و دفع شرش نبوده ، بلکه بیشتر جهت دفع خطر و راندن هم? گزندگان و حشرات موذی تهیه می شد.
ابوریحان میگوید این مراسم را اغلب عوام برپا می کنند و رسمی مستحدث است و از رسوم پارسیان نیست. لیس هومن رسوم الفرس و انما هو استحدث العوام. البته به احتمال به صورت نوشتن ادعیه و ساختن طلسم برای دفع گزش و زیان جانوران زیانکار، چه بسا که رسمی مستحدث بوده باشد- اما از ایام دور ، به ویژه از اویل ساسانیان ، کشتن جانوران زیانکار و یا مورجه و وزغ و...از فرایض دینی بوده است.
به هرحال ، بامداد روز پنجم اسفند بود که از کوبیدن و مخلوط کردن دان? انار و مویز ، تریاقی می ساختند که از زیان سم و نیش کژدم ها جلوگیری می کرد . هم چنین افسون هایی بر کاغذهایی چهارگوش نوشته و به جهت خانه به روی دیوار می چسباندند و جهت در ورودی را خالی می نهادند و معتقد بودند هرگاه در چنین روزی این افسون ها با شرایط ویژه به دیوارها الصاق شود ، و در طلوع آفتاب انجام گیرد ، حشرات موذی و گزندگان تا سال دیگر در آن خانه آسیب نخواهند رساند . جهت چهارم را از آنجهت خالی میگذاشتند تا راهی برای خروج خزندگان ، به وِزه عقرب باشد . متن افسون را ابوریحان چنین اورده است : « بنام اورمزد، اسفندارمذماه و اسفندمذروز ، بستم دم و رفت زیر و زبر از همه جز ستوران، بنام یزدان و به نام جم و افریدون.»
در روایت کوشیار، این جشن در پنجم شهرویر ماه تحت عنوان های : ذوالزبیب و حب الرمان المدتوقین، یعنی روز مویز و دانه? انار کوبیده – و ذوالعقارب و الحشرات ، یعنی روز کژدمو حشرات نامیده می شد. (آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت ص6-355)
چنانکه گذشت تا حدود هشتاد سال پیش ، جشن خراستر در کرمان و به احتمال یزد میان زرتشتیان رواج داشته و معمول بوده است که در روز معینی با مراسم و شعایر دینی ، مردم و به ویژه موبدان و دستوران با مارغن و چوب های مسلح (خرَفسترغنَه) برای ثواب و کرفه، به کشتن خرفستران می پرداختند. آنان تابع احکام دینی بوده اند و چه بسا جانورانی بدون زیان چون جغد و....را نیز میکشتند. به تقریب می توان گفت بنابر قول هرودوت مغان جز سگ و ادمی هر جنبند? دیگری را می کشتند.
فتاوی و احکام یا وَچَرهای موبدان در مجموعه ای با عنوان «روایات داراب هرمزدیار» در دو جلد به سال1922 بمبئی به چاپ رسیده است . این مجموعه بزرگ شامل پرسش های دینی بسیار متنوع و گوناگون است که پارسیان یا زرتشتیان هند از زرتشتیان و موبدان آگاه یزد و کرمان کرده و پاسخ شنیده اند. این جریان و ارتباط حدود سیصد سال یعنی از 1478تا 1773 میلادی رواج داشته و ادامه یافته است، پاسخ احکام و استشهاداتی شده است و در مستندات در مثل مینویسد از روایت بهمن پونجیه ، شاپور بروجی، کاووس کامان، کامه بهره ،و ... که این نام ها ، نام کسانی است که پاسخ ها را به هند می بردند که بسا خود از موبدان بودند.
جهت آگاهی به احکام شرایع و معتقدات و اساطیر و نجوم ستاره شناسی ، و بسا مسائل دیگر در مورد زرتشتیان ، این مجموعه بسیار کارساز است و چه بسا بدون آن تحقیق ناممکن شود. در مورد خرفستران ، چنان که مشهود است ، احکام و عقاید و مراسم همان بوده که در کتب ساسانی و پهلوی نقل است و تا 200 سال پیش ، رسمی را که ابوریحان گزارش کرده ، در ایران میان زرتشتیان رواج داشته است.
در جلد یکم ص272تا276 وجلد دوم 476 دربار? خرفستران مطالبی آمده است.
«از روایت کاووس کامان» در کتب زند و پازند دربار? کشتن خراستر روایاتی نقل است و خراستران و جز آن شش ، بسیاری دیگر هستند چون : پیل ، شیر ، پلنگ ، گرگ، کفتار، توره (=شغال) گربه ،سیه گوش ، کرکوزه (=مورچه) و گزندگان : مار ، کژدم و زنبور و...و مگس و مور، هر نوع مور که هستند به کشتن واجب است خاصه مور دانه کش و سوسک و دیگر خزنده و رونده و گزنده آبی و زمینی بسیارند و همه در شمار خراستران.
دیگر کشتن گرگ ، ثواب است . اگر خون او به جامه رسید ، جامه را پادیاب کنند(به گومیز بشورند) و پس بشویند پاک است . دیگر عنکبوت که کشتن آن ثواب بسیار دارد . در این پاسخ کوتاه پرسشی نیز هست که هرگاه کسی مورد گزش جانوری زهر دار واقع شود ، افسون و طلسم آن کدام است و در جواب امده : هیچ سخن نمیتوانم گفت. پرسیده میشود که ایا گوشت خراستران میتوان خرد یا نه ؟ پاسخ انست که به هیچ وجه جایز نیست و اگر کسی را چنین گوشتی به دهان رسد تنافوری گناه باشد.
پرسشی دیگر این است: ایا گوشت کفتار به دارو شاید خورد یا نه؟ پاسخ انست که به هیچ وجه جایز نیست و اگر اندکی به دهان رسد تنافوری گناه باشد.....
ازروایت «کاووس کامان» در کرف? خراستر کشتن مطالبی آمده است که مقدار ثواب و کرفه را معین میکند و گناههان کشنده را پاک می نماید ، هرگاه کسی خراستری کوچک ، یا بزرگ به انداز? ماری بکشد و اوستای آنرا بخواند، چندان ثواب کرده که به مدت یکماه دو هیربد را پذیرایی کند . اگر موشی یا موری یا شیر بیشه ، یا کرکوزی (=مورچه ای) بکشد یا گرگی و پلنگی ... تنافوری کرفه باشد.
اگر کسی بزمجه بکشد، سی و سه تنافور کرفه برایش حساب کنند و سی و سیه تنافور گناهش بزدایند و چنان است که هیربدی را به مزد گرفته باشد که تا یک سال برایش یَزِش (=دعا و اوستا خواندن) کند. اگر لاکپشتی را بکشد سه تنافور ثواب کرده و سه تنافور از گناهش کم شود و چنان است که یک ماه هیربدی را به مزد گرفته باشد تا برایش یزش کند.
تفصیل این موضوع را در وندیداد جلد 2 ص 763-775بخوانید