?- ایران ؛ آیین و فرهنگ/دکتر محمودرضا افتخارزاده / تهران .انتشارات رسالت قلم . ???? خورشیدی .
Dr.Mahmoud Reza Eftekharzadeh / IRAN : Religion & Culture (The Avestaic Writing of the Iranian ancient history ). Iran . Tehran . Resalat Qalam Publication .1377
پژوهشی گسترده در اسناد آیینی باستان با بیش از ???? رفرنس . از پیدایش جامعه آریایی تا پایان دوره ساسانی . شامل : مقدمه ای بر ایران شناسی . جامعه آریایی . نهضت زرتشت . پس از زرتشت . انسان و جهان ایرانی . جهان بینی ایرانی . سوشیانت موعود نهایی . خلق و خوی ایرانی . ملیت ایرانی . زن در میراث دینی .
?برای آشنایی با این کتاب
فصل اول(ص112الی121) را بصورت کامل بخوانید:
جامعه آریایی [1] در آستانه نهضت زرتشت
هزار? نخست[2] پیش از میلاد*
از دوران بلند کوچ، هزاره یا سده هایی گذشته وجدایی بزرگ نیزقرنها است صورت گرفته است؛ صدها سال است که دسته هایی با خیل خدایان شان شیوا واندرا و... پی در پی به ان سو واین سوی سند رفته اند وسرشتی دیگر یافته اند؛ برخوردار از مواهب وسبکبار و بردبار ، فرو رفته در خلسه های ناب عرفانی ، ترانه های دل انگیز ریگ ویدا را سروده اند.[3] و دسته هایی در چهار سوی فلات پهناور جای یافته اند واین گستره گسترده را آئیرین[4] نام نهاده اند. ساکنان بومی این سرزمین به یاری بهرام [5] قتل عام شده اند ودیگر وجود خارجی ندارند، سیاهان بومی جنوب و گندمگون میانه در این قوم غالب مستهلک شده اند،[6] تمدن نیمه بومی - ابزاری این سرزمین که ریشه در هزاره ها دارد و سیر کند تکاملی خود را پیموده و به مرز فرهنگ و هنر هم رسیده بود حال در اختیار آریاییان قرار دارد . تنها آنسوی دوردست و صعب العبور البرز است که تا حدودی از گزند آریایی مصون مانده و در اختیار ساکنان بومی سفید پوست است .
اکنون هزاره های پس از دور? بارانی است ، در گذر هزاره ها کویرها یکی پس از دیگری در حال ظهورند ، تنازع بقا و بقای اصلح همچنان با قهر و خشم و کین حاکم است.
آریاییان مغرور وخشن ، قبیله قبیله در سوسوی سرسبز این سرزمین در کناره چشمه ها و رودها وکرانه دریاچه ها و پهنه دشتها وجنگلها با خدم و حشم و گله های برده و اسب و گوسفند و گاو و شتر و دیگر حیوانات اهلی و وحشی جا بجا میشوند.
روزگار درازی است که جمشید آمده است و گوشت خواری و خونخواری و تباهی و ویرانی زمین را به آریاییان اموخته است،[7] همو بود که هزارن گاو و گوسپند و اسپ و شتر را مذبح خدایان بر بلندای کوهها قربانی کرد[8] و این سیره و سنت دیرین آریایی شده بود و شاید همو بود که برای حفظ میراث مادی و معنوی و اصالت خون و نژاد خاندان و قبیله، سنت خیتودت را پدید آورد.
خدایان آریایی در آسمان و زمین و ارواح و نیاکان گاه و بیگاه ، قربانی و شراب هوم میطلبند و هرروز و گاه هرلحظه به نام خدایی و رضایت روحی ، گاو و اسپ و گوسپند و شتر بسیاری قربانی میشود . هوم[9] این گیاه هماره سبز فلات ، با عصاره تند و تیز و تلخ و سیاهش شراب خدایان و ارواح نیاکان را میسازد و ازاینرو بسیار محترم و مقدس است ، چه عصاره اش شراب است و تفاله اش برنده بوی بد مشکهای پوست و پوستهای پوشاک.
ترس از طبیعت و حیوانات وحشی درنده و گزنده وکشنده ؛ مارهای هولناک سرخ وسیاه و افعی های رعب انگیز واژی های مرگ آور شاخدار[10] ،وهیولای تاریکی وبیم و هراس، هولی شگفت در دلها افکنده است و تنها آتش[11] چاره ساز است. این شعله سوزان و سرکش از روزگاران دراز کوچ و لحظه های بی شمار بیم و هراس، هماره یک مشخصه آریایی بوده است. آتش وآتشدان میانگاه چادر و خانه، نگهبان شبهای ترس و لرز و روشنی بخش لحضه های تیره وتار و وگرما بخش فصلهای بلند یخبندان[12]، واین است که به مرز تقدیس وتعظیم رسیده است .
دیر زمانی است که هوشنگ آمده وپوشاک را از پوست ببر وسنجاب وقاقم و روباه و... آموخته است.[13] مردان؛همه تنومند و چالاک ، جامه از پوست ببر[14] به تن و پاپوش پوست به پا دارند، اما دستها و رانها تا مچ برهنه است. زنان[15]؛نگهبان آتش و هیزم کش آتشدان خانه و نگهدار گله و رمه و آورند? فرزند نر، نیز پوستین پوش تا تا پا ، کودکان نیز چون پدارن جنگاور و چالاک، میپرورند و پوستین میپوشند. اینان اشراف آریایی اند .
خدایان و ارواح نیاکان در آسمان و زمین همچنان بیصبرانه خون وشراب میطلبند، شکار بیرویه و قهر آمیز همچنان ادامه دارد تا خوراک و پوشاک فراهم آید،چراکه رمه های گوسپند و گله های اسپ و شتر و گاو از آن خدایانند و مشخص? اشرافیت آریایی. حرث و نسل گیاه و حیوان در شرف نابودی است . این وضع ، هزاره هاست ادامه دارد. تمدن ابزاری نتوانسته مانع شکار و نابودی گیاهان و درختان شود. خلق و خوی آریایی شکار است و شراب، خشم است وقهر، کشتار است و ویرانی[16] خدایان و ایزادان و ارواح نیاکان سرشار از خشم اند و خشم و خشونت را توصیه میکنند .
سران قدرتمند قبایل از راه استثمار ضعیفان ،خوشند وثروتمند و خرسند، روحانیان وکاهنان معابد بزرگ میترا و مهر و دیگر ایزدان وخدایان در این استثمار دست دارند.[17] قدرت وثروت، قهر وکین وخشم وخشونت لازمه بقای قبایل است. غلامان بیشمار وگله های گران نشان لیاقت وقدرت قبیله است. بدکاری به تمام معنای کلمه در اخلاق و پندار و گفتار و کردار رایج است.[18] شراب سکرآور هوم به کودکان نیز رحم نمیکند. شبها و روزهای شراب،شاهد قربانی وبدکاری گروهی، روحانیان وکاهنان را نیز لبریز کرده است، کرپن ها و کوی ها به هرزگی میخوانند، و فحشا جامعه آریایی را سرار فرا گرفته است . [19]
زنـــان از شوهران ودختران از پدران رعایا به ستم ربوده میشوند تا در جشنهای شراب وقربانی در محضر خدایان وارواح نیاکان، به کامجویی و هرزگی گروهی درآیند وخواجگان و روحانیان چنین ستمی را روا میدارند وناله ها وگریه ها را در گلو خفه میکنند. [20]
شبیخون وغارت متقابل قبایل بر قدرت وثروت قبایل افزوده است و سران قدرتمند قبایل واشراف آریایی رو به فزونی اند.[21] هنوز از تمرکز قدرت سیاسی خبری نیست چرا که امکان تحقق آن نیست .اما حکومتهای منطقه ای قبایل بزرگ شکل گرفته است .هوشنگ وجمشید و بیوارسب وفریدون و منوچهرو... آمده اند ورفته اند.[22] اینان همه از خاندان های بزرگ و نامدار وقبایل قدرتمند آریایی بوده اند که هرکدام زمانی دراز بر گستر? بزرگی ازائیران حکم رانده اند و هریک در اقتدار این قوم نقش مهمی داشته اند و به همین دلیل در سیره و سنت آریایی خاطره اند، تا آنجا که در هزاره بعد به اساطیر پیوسته و جاودانه شده اند . [23]
سران قبایل یا شاهان منطقه ای با خشونت حکم میرانند.[24] تنازع بقا همچنان باقی است.شاخصه های قدرت و ثروت در گله ها و رمه ها و برده ها و غلامان بسیار است[25]و باید که براین معیارها افزود.
روحانیون و کاهنان جایگاه اجنماعی-اقتصادی ویژه ای دارند و خود نیز از خواجگان و سران قبایل اند.[26] باج خواهی خدایان و خواجگان ، خشم وخشونت مضاعفی پدید می آورد و ستم پذیری سرشت و سرنوشت ناتوانان و رعایا شده است. [27]
دروغ که ریشه در خدایان دروغین داشت، از دیرباز بر جوامع آریایی حاکم است. روحانیون وکاهنان سخنگوی خدایان هستند ونیرنگ خویش را از زبان خدایان میگویند که آزار انسان وحیوان و گیاه خواسته خدایان است.[28] سران قبایل (شاهان منطقه ای)برای شعله ور داشتن آتش جنگ و قهر و خشم قبیله ، به دروغ از دشمنی ذاتی افراد رقیب سخن میگویند و زبان به زشتی و دشنام میگشایند و این پندار بد و کردار بد و گفتار بد خلق و خوی آریایی شده است[29]. کشاورزان در برابراشراف آریایی که مالک زمین و بذر و ابزار هستند و همه محصولات را میبرند و قدر ناچیزی از آن برزیگران است ، به هنگام برداشت و پرداخت محصول ، باید که دروغ بگویند و اندکی از محصول اگر میتوانند پنهان دارند تا از گرسنگی نمیرند[30]. شبانان و کارگران و پیشه وران نیز چنین وضعی دارند ؛ آنان نیز برای بقا ، به هر دروغ و حیله ونیرنگی دست می آویزند. دروغ و نیرنگ و نفاق لازم? بقای آریای است. [31]
خشم منطق بقا است وخشونت در رفتار وگفتار ، جز ذات آریایی شده است . زیردستان؛ بردگان وغلامان و کارگران زیر کار تازیانه میخورند. زنان نیز به هنگام کام گیری با خشم بر زمین زده میشوند. در جشنها وپیش از مراسم قربانی، به هنگام سرمستی و شور وهیجان شراب، حیوانات را می آزارند وبا درفش و نیزه از هرسو به آنها زخم میزنند. در بهره وری از گاو و اسب و شتر نیز ستم روا میدارند. [32]
خدایان خشن وخشمگین هستند. برای کاستن این خشم باید نذر و قربانی کرد.[33] این وضع دیر زمانی است روح و روان آریایی را به شدت مذهبی و خرافی بار آورده است .
کشاورزی، خوی گوشت خوارگی آریایی غالب است . سران و اشراف آریایی تن آسایند و شکار را ترجیح میدهند،[34]کشاورزی در شأن رعایا است. اما کشاورزان در رنج گرسنگی و مرگ ، زمین و بذر و ابزار ندارند باید که برای ارباب و اشراف بکارند. [35]
بردگان و غلامان باید به کار شکار و گرد آوردن حیوانات وحشی در شکار گاهها پردازند. [36]
آتش مشخص? آریایی است و باید شب و روز ، شعلهور و فروزان و سوزان، روشنایی بخش و گرمابخش باشد ، هیزم زیاد میطلبد . قلع و قمع درختان کار روزانه بردگان و غلامان شده است .
دامداری ، پرورش رمه های گوسفند و گله های اسب و گاو و شتر تنها برای نذرونیاز و قربانی رواج دارد. گروه پروردگاران آریایی ، بهترین قربانیها را میطلبند و باید که اسب و گاو و شتر و گوسفند باشد تا بر بلندای کوهها و حاشیه رودها و دریاچه هاتقدیم خدایان شوند. «کرپن ها و اوسیج ها و کوی ها(=پیشوایان ،روحانیون،کاهنان و شهریاران آریایی) برای خشنودی خدایان ، مردم را به کشتن چارپایان فرمان میدهند». [37]
قبایل آریایی شرق و غرب ، شمال و جنوب ائیرین همچنان باهم ناسازگارند. دیر زمانی است که سران قبایل بزرگ میکوشند تا قبایل رقیب را مقهور ومطیع سازند وبر گسترش قلمرو خود بیفزایند. از آن سوی جیهون وکرانه های پهناور خوارزم، اسکیتهای آریایی گاه وبیگاه به این سو میتازند وتا میانه ومرزهای جنوب پیش میروند. این وضع از روزگار ایرج و فریدون ادامه دارد؛هزاره ای است که چنین است .
اینان با برادران پارس خود در جنوب و آلان و پارت و پاران خود در شمال و غرب درستیزند . این جنگ و کشتار بس بلند ، جدال قدرت و گسترش قلمرو قبایلی است.[38] این واقعیت تاریخ در هزاره بعد ، روایتی اسطوره ای یافته واین گونه بیان میشود :
«افراسیاب تورانی نابکار از دریای فراخ کرت آرزوی داشتن آن[= فر] میکرد، برهنه شده رختها را از خود بدر کرده خواستار گرفتن این فر شده ، فری که به قوم ایرانی کنونی وبعد به زرتشت پاک متعلق است. او شناور بسوی فر شتافت ، این فر تاختن گرفت...» [39]
ضرورت بقا، اتحاد قبایل را ضروری ساخته است؛ قبایل جنوب به وحدت رسیده اند و ازتمرکز نسبی برخوردارند. در شمال نیز این اتحاد برقرار است. کینه های دیرینه میان شمال و جنوب همچنان خون میطلبد . همین وضع بر شدت تبلیغات متقابل افزوده است. کشتاری بزرگ در راه است .
سران قبایل جنوب ، اندکی بردبارترند . در شمال و غرب این بردباری نیست وشبیخون ادامه دارد. این وضعیت رعایا را بیشتر می آزارد چه آنان باید جور این شرایط را بکشند. [40]
ائیرین در آستانه یک نهضت انسانی-اجتماعی،اصلاحی تربیتی بزرگ قرار دارد ، اما هیچ کس نمیداند .
نهضتی که توانست فصل بلند تاریخ جاهلیت و بدویت آریایی را ببندد وفصل نوینی در مدنیت ایرانی بگشاید...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اریا ، آیریا، آیریان، ایران ،آریانان. کاربرد اوستایی:ائیرین،ائیریه: یسنا 1/33ــــ> آبان یشت 49،58،69،117.+تیریشت 6،36،58،61+ مهریشت4،13.+ فروردین یشت143.+زامیادیشت 56،69.+وندیداد 19/39. منابع رسمی هوادار و پژوهندگان حوزه ایرانشناسی معنای لفظی آریا را آزاده ، باوفا، دوست و نجیب گرفته اند:یسنا 1/31.+پیرنیا1/153.+دانشنامه1/1.بنظر میرسد که چنین معنایی را باید پس از نهضت زرتشت و تعلیم و تربیت و مدنیت آریایی به این قوم داد، چرا که پیش از آن درنده و تبهکار و خشن بوده اند. برخی منابع ایرانشناسی میگویند که اقوام هند و اروپایی که به فلات آسیا کوچیده اند، برخویش و سرزمینی که در آن جا گرفتند نام آریا نهادند. دوگرایش تاریخی یاد شده در این نامگذاری اتفاق نظر ندارند چرا که آریاییان فقط ایرانیان و هندوان هستند زیرا در اوستا از ایرانیان و هندوان به اریایی تعبیر شده : یسنا 1/34+وندیداد1/18.+یسنا 57/29+تیریشت32+مهریشت104:هندو = ایندویا اندو. در پارسی باستان نیز هندو. درکتبیه داریوش:هند. درسانسکریت :سندهو، دریونانی:اندوس. هندوان به سرزمین خود:اریاورت وبهارت ورش یا بهارتبهوی گفته اند.مورخان شوروی نیز همین نظر را دارندکه هند میهن اروپایی نبوده و زبان سانسکریت مادر زبان اروپایی نیست،چساباندن اروپاییان به قوم آریا ریشه سیاسی -نژادی داردکه نازیسم هیتلری مبتکر آن بود. آریاییان شامل پارسها ،مادها اسکیتها، آلانها و اقوام ایرانی اسیای میانه میشوند. ن.ک:دیاکونوف142، 143. ایرانشناسان آلمانی که بدلیل همین ریشه نژادی به ایران شناسی روی آوردند اصرار دارند که اروپاییان یکی از شاخه های آریایی بوده اند که از آسیای میانه به سوی اروپا رفته اند.ن.ک: دانشنامه 1/1.مقایسه کنید:گیرشن65-66
2- همان منابع زمان کوچ را هزار? دوم پیش از میلاد گرفته اند .ن.ک:پیرنیا 1/153.مقایسه کنید با گریشمن ایران شناس آلمانی نگاه عمیق تری دارد، انان رد پای انسان را در زاگرس و خوزستان یافته اند که به 30 تا 40 هزارسال پیش از میلاد میرسد و رگه های تمدن در این سرزمین در 2500ق.م. دیده اند. آنان نیز کوچ را در هزار? دوم پیش از میلاد میدانند که به این فلات رسیده اند و آن سرزمین را آریا نامیده اند.ن.ک: Historich.s + یسنا 1/33،34. مقایسه کنید گیرشمن65:کوچ آغاز هزاره دوم پیش از میلاد.
3- ن.ک : یسنا 1/33،34 :قدمت ریگ ویدا به 2500ق.م. میرسد +شایگان 1/181-210.
4- یسنا 1/33
5- ن.ک : یشتها 2/112،113،114،115. بهرام در اوستا : ورثرغن ، ودر پهلوی : ورهران ، ودر فارسی : ورهرام و بهرام ، یعنی کشنده دشمن . بهرام همان اندرای برهمن است . که وقتی آریان ها به ایران و هند تاختند و با مقاومت ساکنان بومی روبرو شدند ، آنان را قتل عام کردند و این پیروزی را از ورهرام یا اندرا دانستند . اندرای هندی همچنان به اعتبار باستانی خود باقی است و از خدایان هند می باشد . اما ورهرام آریایی - ایرانی ، در پی نهضت زرتشت ، از دیوهای منفور محسوب شد . پس از غلبه روحانیون آیین مهر و میترا و اشرافیت آریایی بر نهضت زرتشت و ادغام میراث منفور و عناصر منفی و محکوم آریایی در آیین جدید ، تقدیس و تعظیم ورهرام=بهرام آغاز شد و به آن رنگ روی اساطیری و خدایی دادند ویکی از فرشتگان یا ایزادان اهورایی قرار گرفت تا آنجا که از زبان زرتشت ساختند که آن حضرت از بهرام ، فرشته فتح و پیروزی یاری جسته است و سپس برای آن یشتی ساختند . این میراث جاهلی آریایی از هیبت و صولت شگفتی برخوردار است . ن.ک : یشتها 2/120-126 : بهرام یشت . چه بسا بهرام یکی از پهلوانان اولیه آریایی بوده که بعدها تبدیل به افسانه و اسطوره شده است .
6- تیره نژادها و ساکنان بومی تا روزگار هخامنشیان باز شناخته میشده اند و جزء سپاه هخامنشی بوده ، پوستین میپوشیده و مسلح به کمان و شمشیر بوده اند و مالیات میپرداخته اند .ن.ک: فرهنگ باستان 1/336-337.
7- ن.ک : گاثه 2/104/32/8، 9، 10، 11. زرتشت این گوشت خواری و قربانی حیوانات را کار جمشیید میداند .
روحانیون آریایی در پی غلبه بر نهضت زرتشت و تبدیل آن به دین ، میراث جاهلی آریایی خود را گرامی داشتند و سنت جمشید را احیا کردند . تمام سران و شاهان قبایل آریایی که بعدها اساطیر شدند ، برای خدایان قرابانی کرده اند . روحانیت ، خدایان آریایی را برداشته و اهورا مزاد و ایزدان را گذاشته است.
8- ن.ک : همان + گاثه 2/106/32/12 ،13، 14. سراسر یشتها از قربانی بسیار خبر میدهد ، در یشتها دوران جاهلیت آریایی ، دوران اساطیری شده و سنت قربانی از دور? جاهلی به دوره تاریخی را یافته است . ن.ک :همین کتاب فصل سوم : پس از زرتشت.
9- هوم به دلیل شراب عقل ربایش ، از سوی زرتشت نفی و محکوم شد و نفرین و ناله حضرتش را درآورد که : «ای مزدا...کی این مشروب مسکر کثیف را خواهی برانداخت ، چیزی که کرپن های زشت کردار و شهریاران بدرفتار عمدأ ممالک را میفریبند»ن.ک:گاثه 1/109/48/10. روحانیون آریایی آیین های قبل در پی غلبه بر نهضت زرتشت به تقدیس و تعظیم هوم پرداختند و از زبان زرتشت در ستایش آن قطعه ها جعل کردند : ن.ک : یشتها1/471-473 مهریشت 23/90-89 . + 1/547 سروش یشت 8/18. +2/352+ 2/187 ارت یشت2/5. + 2/353 -354 هوم یشت 2/201. + یسنا 1/158-182 یسناها 9 : هومیشت . + یسنا 1/125 ، 132 . + ویسپرد 45/9/7- 1 .+48-49/11 و 12/21- 1. +52-53 .
10- ن.ک : یسناها 1/162و 0/11: اژی شاخدار زهرآلود زردرنگ که اسبان و مرادان را میبلعد .+ وندیداد 1/2+ 18/65 : مارشیبا: افعی . فرهنگ باستان 1/197 ، 264. + وندیداد 1/193/1/3 : «.. انگره مینوی پرمرگ مارآبی رودخانه ای بزرگ ، مار سرخ و زمستان را آفرید...»
11- آتر ، آذر ،آتش . ن.ک. یسنا 2/122 ،123 ، 124 ،125،126.+ وندیداد 5/9. آتش یک مشخ? آریایی (ایرانی- هندی) است و بعدها آرم دینی و ملی ایران باستان شد . بنظر میرسد در دوران نهضت زرتشت ، بر نقش مهم آتش در زندگی انسان تاکید میشد . اما بعدها که میراث جاهلیت آریایی وارد آیین زرتشت گردید ، آتش همان جایگاه آریایی خود را در تاریخ ایران باستان یافت و در سرار دوران تاریخی و دینی ، مظهر و نماد ملی و دینی و بخشی از هویت آریایی - ایرانی تلقی شد و قداست و عظمت مضاعف یافت .
12- ن.ک : وندیداد 1/ 193/1/4 : «آنجا ده ماه زمستان است و دوماه تابستان.[هفت ماه تابستان هست. پنج ماه زمستان]. و این دوماه (تابستان) آبها سرد است ، زمین سرد است ، گیاهان سرد است . آنجا میان زمستان ، آنجا در دل زمستان ، آنجا زمستان سراسر فرا گیرد سیلاب و یخ دورترین جاها را ».
13- ن. ک : شاهنامه 1/33، 34 :
جـــدا کرد گاو و خر و گوسفند *** بورز آورید آنچه بُد سودمند
زپویندگان هرچه مویش نکوست *** بکشت و بسرشان بر آهیخت پوست
چوروباه و قاقم چو سنجاب نرم *** چهارم سمورست کش موی گرم
برین گونه از چرم پویندگان *** بپوشد بالای گویندگان یشتها 1/177-180.+2/219.
14- وبر ، در اوستا : بوری ، حیوانی شبیه گربه وحشی . ن.ک : یشتها 1/298 ،299 آبان یشت 129.+
هرودت 6/109.+مینو خرد 36/10.
15- در جامعه آریایی ، اصالت از آن جنس نر بود . در نهضت زرتشت زنان و مردان یکسان ستوده شده اند اما در پی زرتشت و غلب? میراث و فرهنگ جاهلیت آریایی ، اصالت به جنس نر داده شد. ن.ک : یشتها 1/103 هفتن یشت 5+107/10. + یسنا 1/179 یسنا 11/هومیشت 1. + 1/171 / یسنا 11/ هوم یشت 8 + 1/141 ها 4/11.
16- خلق و خوی خشن آریایی در سروده ای زرتشت به روشنی آمده است . ن.ک : گاثه 1/87/46 + 11/42/91 + 107/48/5-7 +109/48/10 + 48/11، 12 . +111/49/4. +113؟51؟14. گاثه 2/70/29/1، 1، 2، 3، + 82/30/6 ،7. + 100/32/1 ، 2، 3-16. + 104 /32/8، 9 ، 10 ،11. + 106/32/12 ، 13 ،14. +108/32/15 . + 142 /143 /44/10. + 148/44 /18 +19 . +178/48 10. +178- 179/48/10. + 204 /51 /14،15.
خون خواهی و خون ریزی آریایی : «...آنک که دیوهای ویامبور و مردم یدو پرست خون میریزند ، با ریختن خون سیل روان میکنند » ن.ک : یشتها 12/ 130 /54.
17- خدایان قربانی طلبیدند و اگر کسی قربانی نمیکرد ، مورد خشم قرار میگرفت و هستی خویش را از دست میداد و کشته میشد . این فرهنگ قربانی از سوی زرتشت محکوم و نفی شد و حمایت حیوانات در تعالیم وی جای گسترده ای یافت . پس از زرتشت و غلبه میراث جاهلیت آریایی ، فرهنگ قربانی در آیین زرتشت جاسازی شد .ن.ک : گاثه2/106 ، هات 32/12 ،13 ،14 ،15،16 : کرپن ها و کوی ها شعار میدادند که حیوانات برای کشتن آفریده شده اند . برای خشنودی خدایان باید آنها را کشت . +2/142/44/11 در اینجا سخن از جامعه استثمار گر آریایی است که دهقانان ، کشاورزان ، کارگزان و پیشه وران در خدمت ارباب و اشراف آریایی هستند . هیبت هولناک مهر در پی غلبه روحانیون آریایی بر آیین زرتشت ، لطافت اساطیری و اهورایی گرفته و آنقدر قداست و عظمت دارد که برتر و قوی تر از اهورا مزدا شده است . ن.ک: یشتها 1/مهریشت 423-503 .
18- ن.ک : گاثه 1/87 یسنا 46. + 1/91/46/11. +1/109/48/10.+1/133/51/14. +2/70/29/1، 2 ،3: فریاد و ناله انسان و حیوان و گیاه به آسمان بلند است ، همه پدیده های طبیعت از این خشونت و بیرحمی مینالد و فریاد رسی میخواهد .+2/70/29/1 ،2، 3،. مهر بیش از دیگر خدایان قربانی میطلبد ، چون همه کاره است ، ده هزار گوش و ده هزار چشم دارد ، دارنده دشتهای پهن است، بر همه چیز و همه کس مسلط است ، رضایت او بسیار ودشوار است ، چون زود خشمگین میشود هراس انگیز است. ن.ک: یشتها 1/423-503 .
19- سران قبایل و اشراف آریاییو روحانیون و کاهنان معابد (کرپن ها) بر جامعه مسلط بودند و مردم را به زشتی و تبهکاری میکشاندند . گاثه 1/91 /46/11.2/100/ 32/1، 2، 3، 4-16: تعبیر زرتشت که از فساد و تباهی سراسر جامعه آریایی خبر میدهد : « زشتی کردارتان هفت کشور را تباه کرده است»+2/178 هات 48/10 : «... کی پلیدی این می (شراب هوم) را برخواهی انداخت...».زنان و دختران آشکارا ربوده میشدند و در برابر چشم ها به آنان تجاوز میشد : ن.ک : یشتها 2/347، 348. زامیاد 12/80. + گاثه 2/162/46/7، 8 ، 9، 10 ، 11، 12، 13، 14،15، 16.+ 2/148/ هات 44/.20.
20- ن.ک: یشتها 2/347،348 زامیاد 12/80 : «آشکارا پیش از او [=زرتشت] دیوها در گردش بودند . آشکارا لذات آنان به وقوع می پیوست ، آشکارا آنان زنان را از مردان میربودند و دیوها به آن ناله و زاری کنندگان اجحاف میکردند».
21- ن.ک : گاثه 1/87 /46/10-1.
22- روایات اساطیری - تاریخی اینان را ن.ک: شاهنامه 1/+یشتها 1/180 - 188؛ جمشید. + 1/177- 188: هوشنگ . + 1/190-191:ضحاک . +1/191 : فریدون. +1/190 -196: گشتاسپ. +1/207: فراسیاب.+ 1/214-215 : کی کاوس. +1/216-217: توس.
23- چرا که بخشی از هویت آریایی هستند ، به همین دلیل نام ونشان برخی از این مشاهیر دور? جاهلیت آریایی در یشتها آمده است . اما باید تطهیر میشدند تا با فرهنگ و آیین جدید هماهنگ باشند و چنین شد . در این روایات جدید ، خلق و خوی آنان به درستی آمده است. ن.ک : یشتها 1و2/ زامیاد و مهریشت. در این دویشت آمده است که همه سران برجسته وتاریخی (وبعدها اساطیری) قبایل آریایی صدها ، هزارها و ده هزار اسب و گاو و گوسفند بر بلندای کوهها و حاشیه رودها برای خدایان (مهر و..) قربانی کرده اند . مهر خدای آریایی ، در پی غلب? میراث جاهلیت آریایی بر نهضت زرشت ، وارد آیین جدید شد و برتر و بالاتر از اهورا ترسیم گردید . در مهر یشت و سایر یشتها ، میراث آریایی بدرستی تقدیس و تعظیم شده است . قدرت مهر برتر از اهورا مزدا و دیگر ایزدان و امشاسپندان است.
در تصاویر مهر ، روح زیبانگر آریایی که محصول عرفان نهضت زرتشت است ، بروشنی برجسته است و دیگر از خشونت و قیافه خشن جاهلی مهر خبری نیست ؛ زیبا و قدرتمند مانند ناهید : یشتها 1/481-503.
24- ن.ک: گاثه 1/87/46/11-1. +1/91/46/11-12. +1/107/48/7-5.
25- ن.ک: گاثه1/88/46/1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9.
26- ن.ک: گاثه 2/100 /32/1 ،2 ،3 ،4، 5، 6، 7، 8، 9 ،10 ، 11 ، 12 ، 13، 14 ، 15 ، 16.
27- ن.ک: گاثه 2/70/29/1 ،3 ، 4، 5، 6.
28- ن.ک: گاثه 1/111/49 /4. پخش خشم و دروغ در میان مردم . کردار زشت غالب است. + 2/100/32/1 ،2، ، 3 ، 4 ، 5، 6، 7، 8 ، 9، 10 -16.
29- ن.ک : گاثه 1/109 ، 110 ، 111، 112/48/11 ، 12 +49/4 5 ، 6. به یادگار دشنامهای افراسیاب در میراث مکتوب ایران باستان آمده است : إیث ، أیث ، یثن أهمایی آوئث أیث پثن کهمایی . ن.ک: یشتها 2/342 : زامیاد 8/55-57 60 ، 63. اما دشنامهای پارسها و قبایل جنوبی از یاد رفته است !!
30- ن.ک : گاثه 2/70 /29/1 ،2 ،3.
31- ن.ک : گاثه 1/111/49/4 + 48 /11، 12 : دورغپرستان خونخوار.....
32- ن.ک : گاثه 2/106/32/12 ، 13، 14 :«چارپا را به خروش شادمانی تباه کنند...» +گاثه 1/133/49/7: " ستوران را می آزارند". +2/7 یسناهات 29/1 ، 2 ، 3 ، 4، 5. +2/178/48/10«آنک که دیوهای هامبور و مردم دیو پرست پشت گاو را خم کنند و کمرش را میشکنند و دست و پایش را دراز کنند ، گویی میخواهند بکشند ، اما نمیکشند ، گوشهای گاو را میپیچانند و چشمهای گاو را بیرون می آورند»ن.ک : یشتها 2/131/56.
33- ن.ک : همان140:«برای خشنودی خدایان باید حیوانات را کشت».+2/82/30/6 / 7+2/100/32/16. +2/106/32/12 ، 13، 14، 15.+ 2/142/44/11.
34- ن.ک : گاثه 1/133/49/7 :کرپن ها به زراعت تن نمیدادند. +1/87/46/10-1.+ 2/70/29/1- 3.+2/142/44/11.+2/148/44/20.+2/160/46/4 ، 5، 6.
35- ن.ک : گاثه 1/133/51/14+2/70/29/1 ، 2، 3.+2/148/46/7، 8 ، 9 10، 11، 12.
36- ن.ک :همان 2/70/29/1-3.
37- ن.ک :گاثه 1/148/44/20.+2/160/46/4، 5 ، 6. + 2/162/46 /7، 8.+2/164/46/11 ، 12 13، 14 ، 15 .+ 2/10632/ 12 ، 13، 14.
38- ن.ک : یشتها 2/ آبان یشت 41 ، 42 ، 43. + زامیاد 77، 93. + گوش17، 18 ، 21 ، 22 + ارت55 ، 56. این بخش از تاریخ جاهلی آریایی بعدها تبدیل به اسطوره شد؛ در پی مدنیت دوران تاریخی ، اشرافیت پارسی هخامنشی و ساسانی که میخواست تنها بنیانگذار تاریخ و تمدن آریایی باشد ، برادران آریایی اسکیت و پارت و پاران خود را تورانی خواندند و غیر ایرانی ! تا به بخش جاهلی تاریخ آریایی نیز سمت و سو دهد. حال آنکه تورانیان آریاییهای آن سوی جیحون و خوارزم و خراسان هستند که بسیاری به نهضت زرتشت پیوستند و به تعالیم او گرویدند. ن.ک: یسنا2/46/12+1/53-59 60-74.+یشت8/37-38+
فروردین81 ، 96 ، 120، 143 :« فروهرهای مردان و زنان پاک توران را میستاییم» .
39- ن.ک : یشتها 2/342 زامیاد 8/56 ، 60، 63. ملاحضه میشود که این روایات در دوره های پس از زرتشت ، توسط اشرافیت پارسی سیاسی ایران باستان ساخته شده و زبانی رمزی و اسطوره ای به خود گرفته است . آن گونه که در «مقدمه ای بر ایرانشناسی» گفتم تمام بخش اساطیری موجود ، وقایع تاریخی دوره جاهلیت آریایی است که در پی نهضت زرتشت و ورود به دوران مدنیت ایرانی ، گذشته تلخ ، روایتی اسطوره ای یافت ، اما کینه و عداوت قبایلی گذشته های دور ، در روایت جدید جای خود را گرفت و تمام مخالفان آریایی (دینی- سیاسی) پارسها، غیرایرانی (=تورانی) معرفی گردیدند. این محتوا بارها در دوران تاریخی از هخامنشیان تا پایان ساسانیان دست کاری شده و قهرمانان مثبت و منفی جابجا شده اند . ن.ک : یشتها2/214-215 ، 265. =یسنا 1/53-74. = پیرنیا1/153. فرکیانی و فر ایرانی شاخصه سیاسی قدرت است که دوران پس از زرتشت ، جنب? اهورایی گرفت.ن.ک : همین کتاب فصل3: پس از زرتشت.
40- این بخش از تاریخ آریایی نیز به اسطوره تبدیل شده به گونه ای که اصلأ قابل استناد نیست. کیانیان همان سران قبایل یا شاهان منطقه ای جنوب و میانه ائیران بوده اند . این فصل تاریخی بیشتر دستکاری شده و در قداست . ابعاد اسطوره ای بیشتری فرو رفته به این دلیل که نهضت زرتشت در همین فصل تاریخی آریایی آغاز شده و برخی از شاهان منطقه ای شرق ، جنوب و میانه به حمایت از زرتشت پرداخته اند. بعدها و در دورانتاریخی مدنیت ایرانی ، اشرافیت سیاسی پارسی از هخامنشیان تا ساسانیان کوشیده تا خود را به این سلسیه وصل کند ، لذا آنان را در مه ای غلیظ از اسطوره و افسانه و تراژدی و حماسه فرو برده که قابل شناسایی نیستند. در روایت اسطوره ای رسمی از این سلسله ، تنها قباد و خسرو و گشتاسب فوق العاده مثبت و مقدس و اهورایی و دارای فرّ ه ایزدی و کیانی هستند، بقیه شاهان این سلسله منفی و منفورند . ن.ک : یشتها2/222-228. شادروان استاد پور داود با هم? احتیاط علمی و فنی و نگاه هوادارانه که به تاریخ رسمی ایران باستان دارند به این واقعیت تصریح کرده اند که روایت تاریخی این سلسله دستکاری و در آن تصرفاتی شده اشت ؛ ن.ک : یشتها 2/214 ، 215 ، 285.
ـــــــــــــــ-
لینک به بیرون : نظریه غیاث ابادی درباره کوچ اریانها " ایران، سرزمین همیشگی آریاییان